روایت عشق

هرچه می خواهد دل تنگت بگو

روایت عشق

هرچه می خواهد دل تنگت بگو

روایت عشق
بایگانی

سردرگم و حیران –  حمیدرضا حامدی
دید در معرض تهدید دل و دینش را
رفت با مرگ خود احیا کند آیینش را
رفت و حتی کسی از جبهه نیاورد به شهر
چفیه و قمقمه اش … کوله و پوتینش را
رفت و یک قاصدک سوخته تنها آورد
مشت خاکستری از حادثه ی مینش را
استخوانهای نحیفی که گواهی می داد
سن و سال کم از بیست به پایینش را
ماند سردرگم و حیران که بگیرد خورشید
زیر تابوت سبک یا غم سنگینش را ؟
بود ناچیزتر از آن که فقط جمجمه ای
کند آرام دل مادر غمگینش را
باز هم خنده به لب داشت کدر کرد و کبود
تلخی غربت اگر چهره ی شیرینش را
شب آخر پس از اتمام مناجات انگار
گفته بود از همه مشتاق تر آمینش را
ماجرای تو خدا خواست کند تازه عزیز !
قصه یوسف و پیراهن خونینش را
کفن پاک تو سجاده ، پلاکت تسبیح
ابتدا بوسه صواب است کدامینش را ؟

  • آشنای آسمان، گمنام زمین

پر از زخم – محمد مهدی سیار
هنوز ماتم زن های خون جگر شده را
هنوز داغ پدرهای بی پسر شده را
کسی نبرده ز خاطر کسی نخواهد برد
ز یاد ، خاطره ی باغ شعله ور شده را
کسی نبرده ز خاطر ، نه صبح رفتن را
نه عصرهای به دلواپسی به سر شده را
نه آهِ مانده بر آیینه های کهنه ی شهر
نه داغ های هر آیینه تازه تر شده را
جنازه ها که می آمد هنوز یادم هست
جنازه های جوان ، کوچه های تر شده را
نه ، این درخت پر از زخم ، خم نخواهد شد
خبر برید دو سه شاخه تبر شده را

  • آشنای آسمان، گمنام زمین


کلافه‌ – عباس احمدی
خواب دیدی شبی که جلادان ، فرش‌ دار الخلافه‌ات کردند
گردنت را زدند با ساتور ، به شهیدان اضافه‌ات کردند
می‌خروشیدی : اینکه می‌بینید شیمیایی است ، مومیایی نیست
نه ! ابو الهول ها نفهمیدند ، متهم به خرافه‌ات کردند
چارده سال می‌شود … یا نه ! چارده قرن ، سخت می‌گذرد
بی‌قراری مکن ، خبر دارم ، سرفه‌ها هم کلافه‌ات کردند
زخم ها ماسک های اکسیژن ، چه می‌آید به صورتت مؤمن !
تو بدانی اگر که تاول ها چقدر خوش‌قیافه‌ات کردند
شهرها برج مست می‌سازند ، برج ها بت‌پرست می‌سازند
شرق ما حیف ، غرب وحشی شد ، محو در دودِ کافه‌ات کردند
فکر بال تو را نمی‌کردند ، روح ترخیص می‌شد از بدنت
و تو بالای تخت می‌دیدی ، کفنت را ملافه‌ات کردند
جا ندارند در هبوط خزه ، سروها – جمله‌های معترضه -
زود رفتی به حاشیه ، ‌ای متن ! زود حرف اضافه‌ات کردند

  • آشنای آسمان، گمنام زمین

هوالحی – محسن حسن زاده
دوستان اینک نوید آورده ام
روزه بگشایید عید آورده ام
تحفه ای از سرزمین آرزو
چیزی از جنس امید آورده ام
مژده ، ای بر درنشینان خمار
با خود این ساعت کلید آورده ام
ای حریفان ! دور دور باده نیست
جرعه ی « هل من مزیـد » آورده ام
با همین یک جرعه در اقلیم عقل
بی خودستانی پدید آورده ام
باغبان را دیدم و از باغ او
لاله ی سرخ و سپید آورده ام
این جواز مستی شهر شماست
با خودم عکس شهید آورده ام

 

  • آشنای آسمان، گمنام زمین

ادبیات پایداری … –  سعید بیابانکی
دور تا دور حوض خانه ی ما
پوکه های گلوله گل داده است
پوکه های گلوله را آری
پدر از آسمان فرستاده است
عید آن سال ، حوض خانه ی ما
گل نداد و گلوله باران شد
پدرم رفت و بعد هشت بهار
پوکه های گلوله گلدان شد
پدرم تکه تکه هر چه که داشت
رفت همراه با عصاهایش
سال پنجاه و هفت چشمانش
سال هفتاد و پنج پاهایش
پدرم کنج جانماز خودش
بی نیاز از تمام خواهش ها
سندی بود و بایگانی شد
کنج بنیاد حفظ ارزش ها
روی این تخت رنگ و رو رفته
پدرم کوه بردباری بود
پدر مرد من به تنهایی
ادبیات پایداری بود …

  • آشنای آسمان، گمنام زمین

بعد تو … – رضا شیبانی
برای شهید مهدی باکری
همچنان بعد سال ها … دهه ها می رود پیکرت به اقیانوس
با تو این رود غرق در رویا بی تو این خاک دفن در کابوس
از تو عکسی تمام رخ مانده روی دیوار های “شط رنجی”
مات لبخند زنده ات شده اند خیل شطرنج بازهای عبوس
ماهرویان پلنگمان کردند ، برجسازان کلنگمان کردند
بعد تو رنگ رنگمان کردند ، عده ای تاجر پر طاووس
این یکی رهن بانک های رباست آن یکی هم “به رهن میکده هاست”
حال و روز برابری دارد چفیه ی ما و خرقه ی سالوس
مثل اصحاب کهف برگرد و مردمی کن شب سگی مان را
غم ندارم از اینکه خواهد شد سکه ام مال عهد دقیانوس

  • آشنای آسمان، گمنام زمین

شهید زنده – اصغر عظیمی مهر
گرچه با کپسول اکسیژن مجابت کرده اند
مادرت می گفت دکترها جوابت کرده اند
مرگ تدریجی ست این دردی که داری می کشی
منتها با قرص های خواب ، خوابت کرده اند
خواب می بینی که در (( سردشتی )) و (( گیلان غرب ))
خواب می بینی که در آتش کبابت کرده اند
خواب می بینی می آید بوی ترش سیب کال
پس برای آزمایش انتخابت کرده اند
خواب می بینی که مسولان بنیاد شهید
بر در دروازه های شهر قابت کرده اند
خواب می بینی کنار صحن (( بابا یادگار ))
بمب ها بر قریه ی (( زرده )) اصابت کرده اند
قصر شیرینی که از شیرینی ات چیزی نماند
یا پلی هستی که چون سر پل خرابت کرده اند ؟
خوشه خوشه بمب های خوشه ای را چیده ای
بادِ خاکی با کدامین آتش آبت کرده اند ؟
با کدامین آتش ای شمعی که در خود سوختی
قطره قطره در وجود خود مذابت کرده اند ؟
می پری از خواب و می بینی شهید زنده ای
با چه معیاری – نمی دانم – حسابت کرده اند

  • آشنای آسمان، گمنام زمین

شب است و سکوت است و ماه است و من – علیرضا قزوه
شب است و سکوت است و ماه است و من
فغان و غم اشک و آه است و من
شب و خلوت و بغض نشکفته‌ام
شب و مثنوی‌های ناگفته‌ام
شب و ناله‌های نهان در گلو
شب و ماندن استخوان در گلو
من امشب خبر می‌کنم درد را
که آتش زند این دل سرد را
بگو بشکفد بغض پنهان من
که گل سرزند از گریبان من
مرا کشت خاموشی ناله‌ها
دریغ از فراموشی لاله‌ها
کجا رفت تأثیر سوز و دعا ؟
کجایند مردان بی‌ادعا ؟
کجایند شور‌آفرینان عشق ؟
علمدار مردان میدان عشق
کجایند مستان جام الست ؟
دلیران عاشق ، شهیدان مست
همانان که از وادی دیگرند
همانان که گمنام و نام‌آورند
هلا ، پیر هشیار درد آشنا
بریز از می صبر ، در جام ما
من از شرمساران روی توام
ز دردی کشان سبوی توام
غرورم نمی‌خواست این سان مرا
پریشان و سر در گریبان مرا
غرورم نمی‌دید این روز را
چنان ناله‌های جگر‌سوز را
غرورم برای خدا بود و عشق
پل محکمی بین ما بود و عشق
نه ، این دل سزاوار ماندن نبود
سزاوار ماندن ، دل من نبود
من از انتهای جنون آمدم
من از زیر باران خون آمدم
از آن‌جا که پرواز یعنی خدا
سرانجام و آغاز یعنی خدا
هلا ، دین‌فروشان دنیا‌پرست
سکوت شما پشت ما را شکست
چرا ره نبستید بر دشنه‌ها ؟
ندادید آبی به لب تشنه‌ها
نرفتید گامی به فرمان عشق
نبردید راهی به میدان عشق
اگر داغ دین بر جبین می‌زنید
چرا دشنه بر پشت دین می‌زنید ؟
خموشید و آتش به جان می‌زنید
زبونید و زخم زبان می‌زنید
کنون صبر باید بر این داغ‌ها
که پر گل شود کوچه‌ها ، باغ‌ها

  • آشنای آسمان، گمنام زمین

آیا میدانید دلیل اینکه شما الان با آرامش و امنیت کامل ، این متن رو میخونی
از جان گذشتگی هزاران شهید است ؟
این ابر مردان را فراموش نکنیم . . .
nasr19
شهیدان از می توحید مستند / شهیدان سرخوش از جام الستند
نمردند و نمی میرند هرگز / شهیدان زنده ی جاوید هستند . . .
 nasr19

بدی کردیم، خوبی یادمان رفت / ز دلها لای روبی یادمان رفت
به ویلای شمالی خو گرفتیم / شهیدان جنوبی یادمان رفت . . .
شادی روح شهدا صلوات
nasr19
گل اشکم شبی وا میشد ای کاش / همه دردم مداوا میشد ای کاش
به هر کس قسمتی دادی خدایا / شهادت قسمت ما میشد ای کاش . . .
nasr19
مادر!
تو بر مزار شهید عزیز خویش
یک کاسه آب یخ
یک دسته گل بیار
زیرا که من هنوز در این خوابگاه خویش
لب تشنه حیاتم
دل تشنه وطن . . .
nasr19
خوشا آنان که با عزت ز گیتی / بساط خویش برچیدند و رفتند
ز کالاهای این آشفته بازار / شهادت را پسندیدند و رفتند . . .
nasr19
خوشا آنان که جانان می شناسند / طریق عشق و ایمان می شناسند
بسی گفتیم و گفتند از شهیدان / شهیدان را شهیدان می شناسند . . .
nasr19
بار دیگر لاله ها از خاک روئیدن گرفت
غنچه، پیراهن شکاف انداخت، خندیدن گرفت
نغمه داوود یر دادند مرغان چمن
عطر گل در کوچه های شهرپیچیدن گرفت . . .
هفته دفاع مقدس گرامی باد

nasr19

 کوله بارى پر زمهر انبیا دارد شهید / سینه‏اى چون صبح صادق، باصفا دارد شهید

این نه خون است اى برادر بر لب خشکیده‏اش‏ / بر لب خونرنگ خود، آب بقا دارد شهید
nasr19
زندگی بی شهادت، ریاضت تدریجی برای رسیدن به مرگ است . . .
(شهید محمد عبدی)
nasr19
از آسمان عرفان، تابنده اختری رفت / وز کنج علم و ایمان، ارزنده گوهری رفت
سرباز پیشتازی از خیل عشقبازان / از صفحه ی شجاعت یکتا دلاوری رفت . . .
nasr19
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند / روبه صفتان زشت خو را نکشند
گر عاشق صادقی ز مردن نهراس / مردار بود هر آنکه او را نکشند . . .
nasr19
هزار هزار شور و شوق
لبان پر ز خنده
هزار هزار بسیجی
هزار هزار پرنده
هزار هزار پهلوون
هزار هزار همخونه
رفتند که ما بمونیم

  • آشنای آسمان، گمنام زمین

بسم الله الرحمن الرحیم
صدام؛تا نیم ساعت دیگر کمر ایران خواهد شکست!


(دیدن برخی از تصاویر این نوشته برای افراد زیر۱۳سال توصیه نمیشود)
برای آنها که حوصله ی  تحقیق درباره جنگ تحمیلی را ندارند
برای آگاهی از علل شروع جنگ به لایه های پنهان جنگ۱ مراجعه فرمایید
وفیق السامرایی(مسئول بخش ایران در استخبارات(اطلاعات) عراق:
“راس ساعت دوازده روز سپتامبر ۳۱ شهریور ماه ۱۳۵۹صد و نود و دو فروند هواپیمای جنگنده نیروی هوایی عراق،به طرف اهدافشان در داخل خاک ایران در آمدند .در همین لحظه فرمانده کل قوا،صدام حسین در حالی که چفیه ی قرمز رنگ به سر داشت و نوار فشنگ به دور کمر خود بسته بود،بی آنکه درجات نظامی اش را نصب کرده باشد،وارد اتاق عملیات شد.

“عدنان خیر الله”وزیر دفاع:((سرور من !جوانها بیست دقیقه قبل به پرواز درآمدند))
صدام :((تا نیم ساعت دیگر کمر ایران خواهد شکست.))“
به جرئت می توان این اقدام صدام(آغاز جنگ با حمله ی سنگین هوایی)را تقلید از استراتژی نظامی اسرائیل در حمله برق آسا و کوبنده هوایی به فرودگاهها و هواپیماهای مصر، سوریه و اردن در جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل و به ثمر نشستن نتایج چشمگیر آن دانست که صدام  می خواست همان نتایج را اینبار برای خود رقم بزند.
بعد از صدای بمباران هوایی اولین صدایی که خبر ازشروع جنگ میداد پیامی بود که آغشته به خش خش از رادیو شنیده میشد:
“دولت دست نشانده و مزدور عراق تجاوز هوایی را به حریم جمهوری اسلامی ایران آغازکرد و به چند پایگاه هوایی حمله نموده‌است. ما تاکنون نخواسته بودیم حمله کنیم اما ارتش جمهوری اسلامی تجاوز این بعثی‌های دست نشانده را تحمل نمی‌کند و درس تلخی به صدام خواهد داد.“
صدای گوینده رسمی رادیو نبود بلکه صدای نماینده ی امام(ره)در سپاه بود و این نماینده نیز کسی جز سید علی خامنه ای نبود.

اولین شکار جنگنده های عراقی پایگاه های هوایی ایران بودند که مکان و زمان حمله به ترتیب عبارت بودند از:
ساعت یک و چهل و پنج دقیقه بعد از ظهر حمله به فرودگاه اهواز،  توسط ۶ میگ
ساعت بیست و دوازده دقیقه بعد از ظهر حمله به فرودگاه مهرآباد تهران، توسط ۴ میگ
ساعت دو و چهل پنج دقیقه به پایگاه نوژه،
ساعت چهارده و سی دقیقه با ۳ میگ به فرودگاه سنندج و مرکز سپاه،
با ۸ میگ به فرودگاه تبریز، پالایشگاه و نیروگاه
حمله با چند میگ به اسلام آباد و کرمانشاه و اصفهان.
با روی دادن این حملات دلاور مردان نیروی هوایی بیکار ننشستند و در پاسخی کوبنده تر بسیاری از مواضع مهم و استراتیژیک دشمن بعثی را منهدم کردند.از جمله خلبانان نیروی هوایی ایران به فاصله دو ساعت پس از بمباران عراقی‌ها،توانستند با هواپیماهای اف-۴ به پایگاه‌های الرشید در جنوب بغداد و شعیبه حمله کنند و خسارات عمده به این دو پایگاه وارد آورند. فردای آن روز  نیز خلبانان نیروی هوایی ایران با ۱۴۰ فروند هواپیمای بمب‌افکن به پرواز درآمدند و به پایگاه‌های هوایی و مراکز ارتباط و رادار نیروی هوایی عراق حمله نمودند.
بعد از حمله ی سنگین هوایی عراق و پاسخ نیروی هوایی ایران، نیروی های زمینی عراق از سه جبهه و در هر جبهه با یک سپاه یورش زمینی خود را آغاز کرد. سپاه اول از جبهه شمالی، سپاه دوم از جبهه میانی و سپاه سوم از جبهه جنوبی پیشروی سریع خود را آغاز کردند.
اما تنها عامل کاهنده ی زمانی که در معادلات صدام به میان نیامده بود مقاومت خودجوش غیور مردمان مناطق مرزی بود که با دادن تلفات سنگین و تجهیزات نظامی ناچیز همچون تفنگ ام۱ گاراند جلوی پیشروی سریع ارتش عراق را میگرفتند.و این اقدام علاوه بر جلوگیری از پیشروی سریع عراق زمینه ساز خرید وقت برای آماده شدن ارتش خودی در جهت مقابله با دشمن بعثی نیز می شد.
و تمام این مقاومت ها در حالی بود که مردم خرمشهر با دفاع۳۵روزه و به یادماندنیشان غیرت ایرانی را در حفظ این مرز و بوم به رخ جهانیان کشاندند.

در ایامی که نیروی زمینی عراق به پیشروی خود در خاک ایران ادامه می‌داد و در فاصله دو ماه از شروع جنگ زمینی، بیش از چهارده هزار کیلومتر مربع از خاک ایران را تصرف کرده بود (شهرهای مرزی خرمشهر، سوسنگرد، بستان، مهران، دهلران، قصر شیرین، هویزه، نفت شهر، سومار، موسیان را به اشغال خود در آورد و شهرهای آبادان، اهواز، اندیمشک، دزفول، شوش و گیلان غرب را آماج توپخانه خود قرار می‌داد)و این نیروی هوایی ایران بود که با برتری خود در آسمان،و با پرواز در ارتفاع کم روی واحدهای نیروهای زرهی عراق و همچنین موشک های هدایت شونده ی هوا به زمین ماوریک منجر به انهدام زره پوشهای عراقی میشد و به این وسیله می توانست از سرعت پیشروی نیروی زمینی عراق، که تا فاصله ۱۰ کیلومتری اندیمشک و ۲۰ کیلومتری اهواز رسیده بود، بکاهد.
صدام که عملا نتوانسته بود با بمباران های سنگین هوایی روحیه ی مردم ایران را جهت ایجاد فشار بر روی دولتمردان تقویت کند و در عمل با سیل سنگین جمعیت زن و مرد،پیر و جوان که جهت مشارکت داوطلبانه در جبهه به وجود آمده بودند مواجه شده بود ۳۵۰۰ بار اقدام به استفاده ی وحشیانه از سلاح های شیمیایی و در سطح وسیع نمود.
و این اقدام بی رحمانه و عاجزانه ی عراق، ایران را با دادن بیش از۱۰۰,۰۰۰قربانی در رده ی بزرگترین قربانیان سلاح های کشتار جمعی قرار داد! از جمله شهرهایی که قبرستان بمب های شیمیایی و هزاران زن و کودک بی گناه شدند عبارتند از:
هلاله و نی خزر در ۵۰ کیلومتری غرب ایلام
شهر سردشت در ۷ تیر ۱۳۶۶ که فجیع‌ترین حمله شیمیایی در آنجا صورت گرفت
حلبچه در اسفند ۱۳۶۶که وحشیانه ترین و وسیع ترین مورد استفاده از جنگ افزارهای شیمیایی از زمان جنگ جهانی اول تاکنون به شمار می‌رود که حداقل ۵۰۰۰ تن از مردم کُرد و مسلمان این شهر را کشته و ۷۰۰۰ تَن دیگر را مجروح کرد.


بر اساس گزارشهای رسمی، گاز اعصاب باعث مرگ بیش از۲۰۰۰۰ سرباز ایرانی به صورت آنی می‌شد.و از۹۰۰۰۰ بازمانده این حملات ۵۰۰۰ نفر از آنها به طور مرتب به درمان نیاز دشت و در حدود ۱۰۰۰ نفر از آنان در بیمارستان ها بستری می‌شدند و هر لحظه با مرگ دست و پنجه نرم میکردند.و البته بسیاری دیگر نیز مورد اصابت گاز خردل بوده‌اند.
همچنین عراق گازهای شیمیایی را بر ضد غیرنظامیان، روستاییان و بیمارستان‌ها استفاده کرد که باعث مرگ بسیاری از آنان شد. علاوه بر این ۳۰۸ موشک عراقی در طی سالهای ۱۹۸۸-۱۹۸۰ بر ضد نواحی پر جمعیت ایران شلیک شد که باعث مرگ۱۲۹۳۱ نفر شد.و این در حالی بود که صدام علنا اقدام به گسترش ساخت آزمایشگاه های تولید سلاح های مهلک شیمیایی با همکاری آلمان می کرد تا جایی که این اقدامات، عراق را به یگانه دارنده ی بزرگترین کارخانه های تولید سلاح های شیمیایی جهان تبدیل کرد.
 گستاخی صدام و رژیم بعث و همچنین سکوت مجامع بین المللی به جایی رسیده بود که طارق عزیز رسما در جریان سفر سه روز خود به برزیل و بدون هیچ ترس و شرمی اعلام کرد:
“ما بارها از سلاح شیمیایی بر علیه ایران استفاده کردیم!”
در ۲۱ مارس ۱۹۸۶ شورای امنیت سازمان ملل متحد اعلام کرد که «اعضای این شورا پس از تحقیقات کارشناسان به این نتیجه رسیدند که سلاح‌های شیمیایی در موارد زیادی توسط نیروهای عراقی بر ضد نظامیان ایرانی به کار برده شده‌است و اعضای شورای امنیت به شدت این اقدام عراق در ادامه دادن استفاده از سلاح‌های شیمیایی را محکوم می‌کنند.
که لازم به ذکر است  این تصمیم شورای امنیت با استفاده آمریکا از حق وتو خود لغو و به راحتی کنار گذاشته شد.
در پایان نیز نظر شما را به تصاویری تلخ از جنایت های صدام جلب میکنم.

 

 

 

پایان

  • آشنای آسمان، گمنام زمین